پوتین: قابلیت هستهای ناتو را زیر نظر داریم
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۰۸۷۴۸
ولادیمیر پوتین امروز (یکشنبه) گفت، مسکو باید به مذاکرات درباره مساله تواناییهای هستهای انگلیس و فرانسه بازگردد، زیرا ناتو نشان داد به جای آنکه یک بلوک سیاسی باشد، یک بلوک نظامی است.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه در مصاحبهای با برنامه تلویزیونی "مسکو.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی همچنین تاکید کرد که روسیه با مشارکت کشورهای عضو ناتو در بررسی معاهده استارت نو مخالفت نمیکند.
پوتین با اشاره به این معاهده تصریح کرد: البته که کشورهای ناتو رسما به عنوان طرفی برای این معاهده محسوب نمیشوند و فقط دو طرف (روسیه و ایالات متحده آمریکا) وجود دارد. ناتو بیانیهای را در این خصوص ایراد و در عین حال درخواستی را برای شرکت در این مذاکرات مطرح کرد. به هر حال اگر چنین چیزی رخ دهد، ما اهمیت نمیدهیم و به آنها اجازه میدهیم که در گفتگوها شرکت کنند.
وی در ادامه تاکید کرد که نمیتواند تصور کند ارتش آمریکا، تاسیسات هستهای روسیه را بازرسی کند درحالیکه خود این ارتش از رژیم کییف حمایت میکند.
رئیسجمهوری روسیه ضمن بیان اینکه "کشورهای ناتو همدست جنایات رژیم کییف هستند"، افزود: وقتی این کشورها چنین اقداماتی را در اوکراین انجام میدهند، من نمیتوانم تصور کنم که ارتش آمریکا بخواهد از تاسیسات هستهای ما بازرسی کند. چنین چیزی "واقعا مضحک" است.
ولادیمیر پوتین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آمریکا چه چیزی را باید از تعلیق پیمان استارت نو توسط روسیه متوجه شود، گفت: این موضوع به خود آمریکاییها بستگی دارد. ما که نمیتوانیم وارد ذهن آنها شویم. اما خود ما متوجه هستیم که به چه چیز نیازمندیم. ما باید کشور خود را حفظ و نسبت به امنیت و ثبات استراتژیکمان اطمینان حاصل کنیم.
پوتین در ادامه بیان داشت: اگر غرب بخواهد فدراسیون روسیه را متلاشی کند و کنترل تکههای آن را در دست بگیرد، مردم روسیه احتمالا نمیتوانند زنده بمانند. اگر تجزیه روسیه مد نظر باشد، فکر میکنم سرنوشت همه مردم این کشور از جمله گروهها و قومهای نژادی به طور چشمگیری احتمالا تغییر کند.
وی با اشاره به آنچه غرب اصطلاحا "افراد متمدن خانواده" میخواند، اظهار کرد: غرب فقط زمانی روسیه را به اصطلاح جزو "افراد متمدن خانواده" تلقی میکند، که کشور ما را به چندین تکه تقسیم کند. آنها بعد از تقسیم روسیه به چند تکه، احتمالا اعلام خواهند کرد که روسیه به اصطلاح به چنین خانوادهای تعلق دارد.
رئیسجمهور روسیه تاکید کرد: همزمان با اینکه هدف کلیدی ناتو "شکست استراتژیک روسیه" است، ما نه تنها باید توانمندیهای هستهای آمریکا، بلکه باید تواناییهای کشورهای عضو ناتو را نیز جدی بگیریم. در شرایط کنونی وقتی که کشورهای پیشرو ناتو اظهار کردهاند که هدف کلیدیشان "شکست استراتژیک روسیه" است تا بدین ترتیب مردم ما رنج بکشند، چطور میتوانیم در این شرایط تواناییهای هستهای آنها را نادیده بگیریم؟
ولادیمیر پوتین در ادامه این مصاحبه عنوان داشت: اگرچه مسکو مخالف ساخت جهانی جدید براساس منافع تنها یک کشور (آمریکا) است، اما جهان باید تغییر کند. صرف نظر از اظهاراتی مبنی بر اینکه روسیه جانشین قانونی اتحاد جماهیر شوروی است... چنین چیزی به لحاظ حقوقی درست است، اما ما پیرامون مسائل حقوقی گفتگو نمیکنیم بلکه درباره توانمندی اظهار نظر میکنیم. روسیه امروزی توانمندیهای متفاوتی دارد. ما متوجه آن هستیم و موافقیم که جهان باید تغییر کند. مسکو هرگز مخالف تغییراتی نظیر سازمان ملل و اصلاحات آن نیست، اما با ساخت جهانی جدید براساس منافع یک کشور (از جمله آمریکا) مخالف هستیم.
رئیسجمهور روسیه با تاکید بر "جهانی چندقطبی" خاطرنشان کرد: تلاشها برای جهانی چندقطبی، جایی که به منافع همه افراد در عرصه بینالمللی احترام گذاشته شود، در نهایت محقق خواهد شد. من شک ندارم که چنین چیزی روزی مستولی خواهد شد. مقامات روسیه بارها خواستار جهانی چندقطبی شدهاند؛ جایی که منافع تمامی کشورها در نظر گرفته شود و سیاست هژمونی جهانی آمریکا را محکوم کند.
وی همچنین در پایان با اشاره به ارسال تسلیحات غربی به اوکراین هشدار داد: از آنجایی که ناتو برای ارسال این تسلیحات به اوکراین مزدی دریافت نمیکند، این اقدام این ائتلاف احتمالا به معنای مشارکت در این درگیری تلقی میشود و غرب در جنایات کییف همدست است. آنها تسلیحاتی به ارزش دهها میلیارد دلار به اوکراین ارسال میکنند؛ این به معنای مشارکت در درگیری است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: ولادمیر پوتین جنگ اوکراین ولادیمیر پوتین هسته ای چنین چیزی کشور ها یک بلوک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۰۸۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.